سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دانشگاهى اندیشیدن، جهادى کار کردن

اختلاط مشروع زنان و مردان؟!

حجت الاسلام رسول منتجب‌نیا قائم مقام حزب اعتماد ملی، در دیدار با اعضای شاخه‌ی بانوان این حزب درباره طرح تفکیک جنسیتی گفت:

گاه‌یی یک [نوع] طرح‌ها و ایده‌هایی مطرح می‌شود که می‌خواهند زنان و مردان را در جامعه از هم جدا کنند. برای عملی شدن این ایده ها باید دو عالم جدا از هم بسازند، یک عالم برای زنان با زندگی خودشان و یک عالم برای مردان با زندگی خودشان، که این خلاف طبیعت و آفرینش الهی است.

خدای متعال می فرماید: «از آیات و نشانه‌های من این است که زن و مرد را آفریدم که مایه ی آرامش هم‌دیگر باشند.» یعنی آرامش مردان در پرتو زندگی با زنان است، اختلاط مشروع زنان و مردان موجب آرامش آن‌ها و بالطبع جدایی آن‌ها موجب تشویش‌شان می‌شود. بعضی‌ها معتقدند که عکس این هست یعنی جداسازی دو جنس موجبات آرامش و سلامت جامعه را فراهم می‌کند، ولی همان‌طور که از آیه‌ی قرآن مشخص است مردان در سایه‌ی زندگی با زنان به آرامش می‌رسند.

***

قصد و توانایی علمی و شرعی ورود به مبحث پیچیده‌ی نقطه‌ی مشروع و بهینه‌ی تفکیک یا اختلاط جنسیتی در محیط‌های تحصیلی، کاری و غیر آن را ندارم، اما نکات‌یی را در سطح سواد و وقت‌ و دغدغه‌ی خود بیان می‌کنم.

(1) در هیاهوهای سیاسی و پیشاانتخاباتی و پساانتخاباتی مانند مصوبه‌ی شهردار تهران، به مرز و تفاوت حجاب و عفاف به‌اندازه‌ی کافی توجه نمی‌شود. عفاف روح و حجاب جسم است، عفاف اصل و حجاب فرع است، عفاف مغز و حجاب پوسته‌ی‌ محافظ آن است. هر رفتار، رابطه و حضوریی که عفیفانه باشد قابل قبول است و شرع و عرف هم آن را می‌پذیرند. من هم مانند آقای منتجب‌نیا معتقد ام حساسیت نشان دادن برخی افراد روی برخی موازین حجاب ظاهری که در عرف جامعه بر بی‌عفتی تطبیق ندارند بی‌فایده و بلکه هزینه‌آفرین است.

اگر این دسته متدینان صادقانه معتقد اند معیارهای عفت در جامعه‌ی ما آسیب دیده و دچار استدراج شده، بهتر است تمرکز خود را بر روی اثبات آن، ریشه‌یابی آن و راه‌های جبران و اصلاح آن حفظ کنند. عرف ارتباطات و پوشش مردان و زنان جامعه‌ی ما قطعاً بی‌ایراد نیست اما به نظر نمی‌رسد مشکلات آن از سایر مشکلات جامعه مانند قانون‌گریزی، بی‌اعتمادی، دروغ و دورویی و ریا و ... بزرگ‌تر و نگران‌کننده‌تر باشد. به عنوان یک خط قرمز، آن‌چه قطعاً قبیح و نپذیرفتنی است، تلاش افراطی برای جلب نظر جنسی دیگران به خود است که عرف جامعه‌ی ما هیچ‌گاه آن را نپذیرفته است، گرچه به صورت منطقی و کنترل‌شده برای جوانان در آستانه‌ی ازدواج تخفیفات‌یی وجود دارد که نامعقول هم نیست.

(2) قطعاً اولویت اصلی و هدف نهایی باید سالم‌سازی همه‌ی محیط‌ها از طریق رفع مشروع همه‌ی نیازهای طبیعی و انسانی باشد. در یک جامعه‌ی سعادت‌مند و پیامبرپسند، همه‌ی مردان و زنان به برکت ایمان و صداقت و عدالت و آزادی، زندگی شاد خود را دارند و مجبور به تحمل محرومیت از هیچ‌کدام از نیازهای معقول و زیستی و روانی خود، مانند ازدواج نیستند. آن‌چه مغایر عقل و شرع است، اشتغال و اهتمام یافتن بخش عمده‌یی از وقت و توانایی و دغدغه‌ی جوانان و سایر اعضای جامعه به فعالیت‌های جنسی است؛ چه برای اعمال بی‌رویه‌ی آن (اشباع جنسی به تعبیر استاد جلال رفیع) و چه برای سرکوب کردن آن (گرسنگی جنسی باز هم به تعبیر ایشان). درد جامعه‌ی ما این هر دو است.

(3) تا آن زمان رؤیایی که اقتصاد و سیاست و فرهنگ و ... جامعه‌ی ما به شرایط قابل تحمل‌یی برسد ـ که سال‌ها و دهه‌هاست که مکررا از سوی مسئولان جامعه به سال‌ها و دهه‌های بعد به تعویق می‌افتد! ـ خوب و شاید لازم است به‌عنوان یک مسکن کوتاه‌مدت از زنان تقاضا شود «ایثار» کرده و محدودیت‌هایی «غیرشرعی» را موقتاً و با نیت کمک به آرامش جامعه در رفتار و حضور خود تحمل کنند تا تحریک نیازهایی که امکان برآورده شدن‌ش نیست پرهیز شود؛ ولو آن که این رفتارها کاملاً در چارچوب عفت بوده و در شرایط سالم هیچ ایرادیی هم به آن وارد نباشد.

(4) ان‌شاءالله شرایط اقتصادی و فرهنگی جامعه اگر در چشم‌انداز سال 1404 یا 1505 یا 1606 هجری شمسی به وضعیت‌یی نرمال‌تر رسید، و دست‌رسی جوانان و میان‌سالان ایرانی به موهبت تشکیل و تداوم خانواده‌هایی شاد و گرم بهره‌مند فراهم شد، آن موقع قاعدتاً حساسیت مسایل جنسی کاهش یافته و زنان و مردان برای پوشش و رفتار خود درون چارچوب آزادتریی درون شرع مقدس، آزادی عمل بیش‌تریی خواهند داشت. این توصیه نه به عنوان یک امر شرعی، بلکه یک موضوع عقلانی و منصفانه است و صد البته یافتن نقطه‌ی تعادل که مردان و زنان هرکدام باید چه‌ سهم‌یی از محدودیت‌ها را تحمل کنند بحث ظریف‌یی است. نمی‌توان چشم و زبان و قلب و ذهن بیمار مردان هوس‌باز را بی‌مجازات یا بدون درمان رها کرده و از زنان تقاضا کرد برای تحریک نشدن آن‌ها از طبیعی‌ترین رفتار مانند کار کردن، حرف زدن، خندیدن و ... خودداری کنند.

(5) و اما علت نقل مطلب ابتدای این یادداشت از یک روحانی، سفسطه‌یی است که احساس می‌کنم پشت این استدلال به‌ظاهر قرآنی نهفته است. تا حالا تنها تفسیریی که از این آیه‌ی قرآن شنیده بودیم این بوده که آرامش زندگی هر مرد یا زن در پرتو زندگی با همسر خود است. اما ظاهراً آقای منتجب‌نیا از این آیه تفسیر جمعی دارند و تلویحا بلکه تصریحاً نظرشان این است که آرامش جمعی مردها و رهایی‌شان از «تشویش» به وجود «اختلاط مشروع» جمعی آن‌ها با جمع زنان وابسته است. یعنی هر مرد برای آرامش کامل نه فقط نیاز به حضور در کنار مادر، همسر، خواهر، دختر و ... خود دارد بلکه به حضور سایر زنان هم نیازمند است؛ و هر زن نیز برای‌ آرامش کامل علاوه بر پدر، شوهر، برادر و ... به حضور مردان دیگر مثلاً به صورت همکار یا همکلاسی هم نیاز دارد.

ضمن ابراز تعجب از این تفسیر بدیع، اختراع واژه‌ی «اختلاط مشروع» هم توسط ایشان قابل توجه است.